من و این روزای بارونی...

یک فنجان چای داغ و باران و هوایی که هوایی ام کرده
انگار اسمان هم بدش نمی اید پا به پای دلم ببارد
پاورچین پاورچین
به خاطراتت سر میزنم
دزدکی عکسهایت را میبینم
میدانم که قول داده بودم
دیگر نبض این رابطه مرده را نگیرم
ولی دل است دیگر زبان نمیفهمد
اصلا تقصیر آاسمان است
که مرا بی قرار تو میکند
خودش میبارد و سبک میشود
من باز مثل همیشه پر از غم دوریت سنگین تر
و به اشک هایی که گوشه چشمم

با دستمالی اجازه سر ریز شدن نمیدهم...



نظرات شما عزیزان:

maryam
ساعت20:13---16 آبان 1390
اینگـونه نگاهـم نکـن ... مگذار غـرق رویـاهـا شـوم ... چه سخـت است هجـوم آرزوهـا ... در حصـاری از بغـض ... به سـایه هـا پنـاه می برم ... مـرا ببـخش که به سـایه هـا پیـوستـم ... ستـاره شدن برایـم سخـت بـود ...!!!

عطیه
ساعت11:26---16 آبان 1390
khili khobe movafagh bashi pish manam bia

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:,ساعت 10:57 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com